معرفی کتاب ناطور دشت:
ناطورِ دشت نوشته نویسنده آمریکایی دیوید سلینجر است و در آن داستان پسر جوانی روایت میشود که سعی دارد تو این دنیای نکبتی، مشکلات را پشت سر بگذارد و ببیند کجای این دنیا قرار دارد. پسر جوان داستان سلینجر، هولدن کالفیلد نام دارد. پس از انتشار ناطور دشت در سال ۱۹۵۱، هولدن کالفیلد به دومین شخصیت معروف داستانی جهان تبدیل شد. هولدن با جهان خود بیگانه است. او مظهر جوانانی است که در هر جای این دنیا ممکن است زندگی کنند. جوانانی که فشارها و تنشهایی از قبیل زندگی کردن مطابق قوانین، تلاش برای رهایی از ارتباطات بیمعنای انسانی و محدود کردن شخصیتشان، آنان را از هر طرف احاطه کرده است.
جملاتی از کتاب ناطور دشت:
اگر آمدهای بشنوی متولد کدام شهرم و کودکیِ نکبتم چطور گذشته و مامان بابام قبل از بهدنیاآمدنم چه میکردند و چه میدانم از این دیویدکاپرفیلدبازیها… بیخیال! اذیتت نمیکنم، راستش اعصابش نیست. تعارف نکرده باشم اینها هم خمیازهآورند، هم اگر به گوش مامان بابام برسد که از زندگیشان چیزی درز دادهام، بندهخداها بواسیرشان در میرود. آنقدر حساساند که نگو و نپرس، بهخصوص بابا. نمیگویم مهربان نیستند چون توش شک ندارم، ولی خب زیادی حساساند. بعدش هم قرار نیست عین این پیرمردها بشینم برات از سرگذشتم بگویم. فقط برات از بلایی میگویم که دوروورِ کریسمس سال پیش سرم آمد و جانبهلبم کرد و کارم را به علافیِ اینجا کشاند. به برادرم دیبی هم اینها را گفتهم. تو هالیوود کار میکند.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.