معرفی کتاب زندگانی باقر العلوم امام محمد باقر علیه السلام
کتاب زندگانی باقر العلوم امام محمد باقر علیه السلام به قلم آیت الله سید محمد تقی مدرسی، هفتمین شماره از سلسله فوق می باشد که بارها به زبان عربی چاپ گردیده است.
يكي از ضروري ترين وظايف فرهنگي اسلام شناسان در هر عصري شناساندن و معرفي سيره و سخنان بزرگان و رهبران دين است كه از گذشته هاي دور الگو گيري و معيار قرار دادن بزرگان و زندگاني از برنامه هاي متداول همه انسان ها بوده و هست.
معصومين عليهم السلام نيز پيشوايان و رهبران ما هستند با اين كه مدت زيادي از حيات آن معصومين مي گذرد اما هر وقت از سخنان گهربار ايشان جرعه اي مي نوشيم و يا به سراغ زندگيشان مي رويم طراوت و شادابي بر معنويت را با همه وجود لمس مي كنيم.
یاد این بزرگواران سخنی است که هرگز از آن خسته نمی شویم و مدرسه ای است که هرگز نمی توان آن را ترک نمود. مجموعه هدايتگران راه نور به زندگاني و سيره و سخنان چهارده معصوم عليهم السلام پرداخته است.
نویسنده در این کتاب به دو شیوه ی متفاوت در ارزیابی زندگی ائمه و سیره استوار آنان اشاره می کند: عده ای هستند که زندگی امامان معصوم را با مقیاس سیاست و نهایت نقشی را که آنان در این عرصه بر عهده داشته اند، ارزیابی می کنند اینان حتی عبادت و دانش ها و اخلاق ائمه را با عینک سیاسی می نگرند.
در این میان اغلب مورخان را نیز در این عهد می بینیم، زندگی آنان را فقط در چهارچوب تنگ فردیت محدود می کنند و حتی آن را از سیاق زمانی خود نیز جدا می سازند.
در میان این دو شیوه، روش میانه ای وجود دارد که زندگی ائمه را آکنده از پرتو افشانی های فردی می داند که از مرزهای زمانی و مکانی فراتر رفته است و آن را دارای چنان گستره ی باز سیاسی قلمداد می کند که با شرایط تاریخی مخصوص به خود، هماهنگ و سازگار است.
هفتمین کتاب از مجموعه “هدایتگران راه نور “به شرح زندگی امام محمد باقر (ع) اختصاص دارد .کتاب با این مطالب تدوین شده است :مروری بر دوران کودکی امام، وقایع دوران امامت، علم امام، اخلاق و خصلتهای امام، نحوه شهادت و سخنان و اندرزهایی از آن حضرت .
بخشی از کتاب زندگانی باقر العلوم امام محمد باقر علیه السلام را با هم می خوانیم
معاشرت آن حضرت با دیگران در نهایت ادب و بزرگواری بود. به عنوان مثال ابو عبیده از ادب امام باقر (ع) به هنگام سفر روایتی نقل کرده و گفته است: من رفیق راه ابو جعفر بودم. ابتدا من سوار می شدم و سپس آن حضرت.
پس چون هر دو بر پشت مرکب سوار می شدیم، سلام می کرد و احوال می پرسید مانند کسی که انگار تا این لحظه دوستش را ندیده بود و با من مصافحه می کرد و به هنگام پایین آمدن، پیش از من فرود می آمد و چون هر دو قرار می یافتیم، سلام می داد و احوالپرسی می کرد چنان که گویی تازه دوستش را دیده است. پس به او عرض کردم: ای فرزند رسول خدا کاری می کنی که پیشینیان ما چنین نکرده اند و اگر حتی یک بار هم این کار را بکنند، بسیار است.
امام فرمود: «آیا نمی دانی در مصافحه چه چیزی ( نهفته ) است؟ دو مؤمن که با یکدیگر برخورد می کنند و یکی از آن ها با دیگری مصافحه می کند گناهان آن دو فرو می ریزد چونان که برگ از درخت می ریزد و خداوند تا زمانی که آن دو از هم جدا شوند به آن دو می نگرد. »
فروشگاه اینترنتی انتشارات مظفر
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.