09 تیر داستان کوتاه تدی تیر 9, 1401 توسط admin 0 نظر "تدی" زن سوار اتومبیل شد و در را بست و پس از چند لحظه سکوت به سمت راست چرخید و گفت... میدونی چیتو خیلی دوست دارم؟ بذار خ... ادامه مطلب