معرفی کتاب آیین دوست یابی
کتاب آیین دوست یابی به قلم دیل کارنگی، تا امروز بیشتر از پانزده میلیون نسخه فروش داشته است و در سالهای اخیر نسخه صوتی این کتاب هم مخاطبان زیادی پیدا کرده است. عنوان فرعی این کتاب «چگونگی دوست شدن و راه نفوذ در دیگران » است.
این کتاب در رتبهی نوزدهم از صد کتاب تاثیرگذار قرن مجلهی تایمز در سال 2011 قرار دارد. دیل کارنگی، پیش از نوشتن این کتاب، متوجه شد افرادی که در کسب و کار خودشان موفق هستند، لزوما علم بالایی دربارهی آن موضوع ندارند، بلکه روابط عمومی بالای آنهاست که سبب موفقیت در کارهایشان میشود.
این موضوع اولین جرقهی نوشتن کتاب آیین دوستیابی بود. کارنگی سالهای زیادی را صرف خواندن کتابها و بیوگرافیهای افراد مشهور کرده بود؛ روی روابط انسانی و رفتارهای آنها دقیق شد و به این ترتیب بود که در سال 1936، کتاب آیین دوستیابی را نوشت.
دیل کارنگی کتابهای دیگری مانند آیین سخنرانی و آیین زندگی و بسیاری کتابهای دیگر هم نوشته است.
آنچه بامطالعهی کتاب ارزشمند آيين دوست يابي به دست میآوریم، آشنایی با قواعدی انسانی است که علی رقم گذشت سالهای بسیار هنوز هم کاربرد دارد و با استفاده از آموزشهای این کتاب میتوانید زندگی شخصی و روابط اجتماعی خود را دچار تغییرات بسیار مثبت کنید.
آیین دوستیابی و راههای نفوذ در دیگران، به اعتبار نظرهای محققان و صاحبنظران روانشناسی و علوم اجتماعی و حتی اعتراف مستقیم نویسنده، شاهکار دیل کارنگی به حساب میآید. او این کتاب را در محدوده سنی تجربه اندوختگی به رشته تحریر درآورده و با آنکه سالها از تحریر آن میگذرد، همچنان اعتبار خود را از لحاظ مرجعیت حفظ کرده است و اشخاص بسیاری پس از مطالعه آن توانستهاند با استفاده از راههای پیشنهادی کارنگی در رسیدن به هدف خود موفق شوند و زندگیای سرشار از کامیابی و موفقیت برای خود بسازند.
آرزومندیم پس از مطالعه این کتاب بتوانید بر تعداد دوستان خود بیفزایید و از دشمنان خود بکاهید.
بخشی از کتاب آیین دوست یابی را با هم می خوانیم
شاه راه رسیدن به قلب افراد آن است که انسان با طرف، راجع به مطالبی که در نزد او بیش از هر چیز دیگر عزیز است، حرف بزند.
ویلیام لیون فیلیپس استاد ادبیات، درس جلب دوستی دیگران را در اوایل زندگی فرا گرفت. او در مقاله ای راجع «به طبیعت بشر» نوشته است:
هشت ساله بودم. آخرین روز هفته را در خانه عمه در استراتفورد می گذراندم. یک روز عصر مردی که از لحاظ سن و سال دوران کهولت را طی می کرد، به خانه عمه من آمد و پس از تبادل تعارفات معمول با عمه ام، با من مشغول صحبت شد. من در آن موقع، به قایق علاقه داشتم و مهمان ما راجع به این موضوع طوری صحبت کرد که به نظرم خیلی جالب رسید. پس از رفتن، من با شور و هیجان درباره او حرف زدم و گفتم: « چه مرد فوق العاده ای بود، چه قدر به قایق علاقه داشت. » ……
فروشگاه اینترنتی انتشارات مظفر
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.