معرفی کتاب الیور تویست
کتاب الیور تویست به قلم چارلز دیکنز، داستان وضعیت غيرقابل تحمل یتيم خانه هاي انگلستان است. داستانی که از زبان قهرمان داستان پرفراز و نشیب دیکنز بیان می شود.
اليور قهرمان و پسربچه ی یتیمی است که بعد از فروخته شدن از طرف یتیم خانه به پیرمرد تابوت ساز، تصمیم می گیرد از شهر فرار کند و به لندن برود. او در راه با پسر دزدی آشنا می شود كه براي فاگین كار می كند. او يك پيرمرد يهودی است كه بچه های یتیم خیابانی را براي جيببری و دزدی تعليم می دهد.
اليور درنهايت در يكی از دزدی های خيابانی بی گناه دستگير می شود. اما شاكی او مردی مهربان و عاقلی به نام آقای براون لا است. او اليور را بهعنوان فرزندش به خانه می برد و تصميم می گيرد از او نگه داری كند. اما از آن جايی که بخت قرار نيست با اليور همراه باشد، در خانه به وسيله دزدان ربوده می شود و براي يك سرقت بزرگ به كار گرفته می شود. سر دسته اين دزدان شخص بدجنسی به نام بیل سایکس است.
الیور در ماجرای اين سرقت تير می خورد، اما توسط صاحب خانهای كه او و هم دستانش قصد دزدی از آن جا را داشتند، مراقبت و نگهداری می شود. اما اين پايان داستان های اليور نيست و بعد از پيدا شدن سر و كله مردی كه ادعا می كند برادر اوست، داستان تويست وارد مرحلهی ديگری می شود.
فیلم نامه ها و نمایش نامههای بسیاری با اقتباس از داستان الیور تویست چارلز دیکنز نوشته شده است که بعضی از آنها آثاری موفق و بعضی دیگر به عنوان آثاری سطحی شناخته می شوند. اولین اقتباس از کتاب چارلز دیکنز در سال ۱۹۰۷ در قالب فیلمی کوتاه و صامت روی پرده سینما اکران شد.
در سال ۱۹۲۲ «فرانک لوید» فیلمی سینمایی با همین نام و بازی «جکی کوگن» در نقش اصلی ساخت. «دیوید لین» کارگردان مطرح بریتانیایی در سال ۱۹۴۸ اقتباسی موفق از الیور تویست را کارگردانی کرد. این فیلم نامزد جایزه بهترین فیلم در جشنواره معتبر بفتا شد اما جایزه به فیلم «بُتِ سقوط کرده» رسید.
تا به امروز بهترین اقتباس سینمایی این کتاب، اثر کارگردان مطرح لهستانی «رومن پولانسکی» است. در سال ۲۰۰۵ «پولانسکی» فیلم الیور تویست را با بازی «بارنی کلارک» و «بن کینگزلی» کارگردانی کرد و تحسین منتقدان نیویورک تایمز، ورایتی و لس آنجلس تایمز را برانگیخت.
دو سال قبل در ایران تئاتری موزيكال به كارگرداني «حسين پارسايي» با برداشتی از الیور تویست دیکنز و با بازی «مهناز افشار»، «آتیلا پسیانی»، «آتیلا پسیانی» و «هوتن شکیبا» به روي صحنه رفت.
بخشی از کتاب الیور تویست را با هم می خوانیم
این اتفاق الیور را به شدت آزرده خاطر کرد. زیرا در دوران بیماری بارها با خودش تمرین کرده بود که اگر آقای براونلو را ببیند، به او چه بگوید. همچنین به شدت شوق دیدار خانم بدوین را در سر داشت و مهم تر اینکه دلش می خواست به آنها بگوید که چه بر سرش آمده که نتوانسته برگردد. از این می ترسید که آنها او را پسری رذل و کثیف بدانند و این فکر تا آخر عمر از سرشان بیرون نرود.
با این حال هیچ تغییری در رفتار او پدید نیامد. پانزده روز بعد، هنگامی که هوا گرمتر شد و گل و شکوفه همه ی گیاهان را پوشاند، تصمیم گرفتند به ییلاق بروند. بنابراین آقای جایلزو یکی دیگر از مستخدمین در خانه ماندند تا از آنجا محافظت کنند و سایرین نیز راهی خانه ای کوچک در حومه ی شهر و در یک روستا شدند که البته الیور نیز همراه آنها بود.
فروشگاه اینترنتی انتشارات مظفر
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.