پائولو کوئیلو
زندگی نامه
پائولو کوئیلو در24اوت سال 1947 در ریودوژانیرو برزیل به دنیا آمد. مادر او لیژیا خانهدار و پدرش مهندس بود. او از وقتی نوجوان بود، میخواست یک نویسنده شود و پس از تحقیق، به این نتیجه رسید که «یک نویسنده همیشه عینک میزند و هرگز موی خود را شانه نمیکند و توسط نسل خودش درک نخواهد شد.
درونگرایی و سرپیچی کوئیلو از سنت ها در ۱۶ سالگی، منجر شد تا پدر و مادرش او را به یک مؤسسه روانی بفرستند که قبل از اینکه به سن ۲۰ سالگی برسد، سه بار از آنجا فرار کرد. کوئیلو بعداً اشاره کرد که «آنها نمیخواستند به من صدمه بزنند، اما آنها نمیدانستند چه کار باید بکنند، آنها این کار را انجام ندادند تا مرا نابود کنند، آنها این کار را کردند تا مرا نجات دهند».
او به خاطر آرزوهای پدر و مادرش، در مدرسه حقوق ثبت نام کرده و رؤیای خود را برای نویسنده شدن رها کرد. یک سال بعد، مدرسه را ترک کرد و مدتی مثل یک هیپی زندگی کرد.
کوئیلو به جنوب آمریکا ، شمال آفریقا ، مکزیک ، و اروپا سفر کرد و در سال ۱۹۶۰ به مواد مخدر روی آورد. وقتی به برزیل بازگشت، به عنوان یک ترانه سرا شروع به کار کرد.در سال ۱۹۷۴، کوئیلو به جرم فعالیتهای «خرابکارانه» توسط دولت نظامی حاکم دستگیر شد؛ دولتی که حدود ده سالی بود که قدرت را به دست گرفته بود و اشعار کوئیلو را به عنوان جناح چپ برای خود تهدید آمیز تلقی میکرد.
کوئیلو همچنین قبل از ترغیب شدن به فعالیت نویسندگی به عنوان بازیگر ، روزنامه نگار و کارگردان تئاتر کار کردهاست. در سال ۱۹۸۶، کوئیلو بیش از ۵۰۰ مایل در جاده سانتیاگو کامپوستلا در شمال غربی اسپانیا راه رفت که نقطه عطفی در زندگی اش شد. در راه، کوئیلو یک بیداری معنوی را تجربه کرد. که او در اتوبیوگرافی خود در زیارت آن را شرح دادهاست.
او در یک مصاحبه اظهار داشت: «در سال ۱۹۸۶، من از کارهایی که میکردم احساس خوبی داشتم. با کاری که داشتم آب و غذای من در حدی فراهم میشد که بتوانم روی تمثیل کیمیاگر کار کنم. کسی را داشتم که او را دوست میداشتم. اما آنها رؤیای من نبود. نویسنده شدن رؤیای من بود و هنوز هست. پس از آن کوئیلو شغل پر درآمد خود به عنوان ترانهسرا را ترک کرد و به دنبال نوشتن تمام وقت رفت.
نویسندگی
در سال ۱۹۸۲ پائولو کوئیلو اولین کتاب خود را بنام آرشیوهای جهنم منتشر کرد که با شکست مواجه شد. در سال ۱۹۸۶، او با گروهی موسوم به راهنمای عملی خون آشامی همکاری نمود، البته بعدها بعد از اینکه پی به ماهیت بد آن برد آن را ترک کرد.
بعد از خاطرات یک مغ سانتیاگوی کامپوستلا در سال ۱۹۸۶، کوئیلو رمان خاطرات یک مغ (ترجمه عنوان انگلیسی: «زیارت») را نوشت. سال بعد کوئیلو، کیمیاگر را نوشت و آن را از طریق یک ناشر کوچک برزیلی در۹۰۰ نسخه منتشر کرد و تصمیم گرفت آن را تجدید چاپ نکند.
او سپس یک چاپخانه بزرگتر پیدا کرد، و با انتشار کتاب بعدی خود بنام بریدا، کتاب کیمیاگر به پرفروشترین کتاب برزیلی تبدیل شد. بیش از ۶۵ میلیون نسخه از کیمیاگر به فروش رفته و به یکی از پر فروشترین کتابها در تاریخ تبدیل شدهاست، این کتاب به بیش از ۷۰ زبان ترجمه شدهاست که هفتاد و یکمین آن زبان مالتی بود، به دلیل داشتن رکورد بیشترین تعداد ترجمه به زبانهای مختلف در فهرست رکوردهای جهانی گینس قرار گرفت به عنوان کتابی از یک نویسنده زنده که به بیشترین زبانهای دنیا ترجمه شدهاست.
آثار دیگر پائولو کوئیلو
از زمان انتشار کیمیاگر ، کوئیلو تقریباً هر دو سال یکبار یک رمان نوشتهاست از جمله کنار رودخانه پیدرا نشستم و گریستم، کوه پنجم، ورونیکا تصمیم می گیرد بمیرد ، شیطان و دوشیزه پریم، یازده دقیقه، مثل رود روان ، ندیمه های اودین و جادوگرپورتوبلو.
زمانی که در خاطرات یک مغ برای غلبه بر تعلل خود در شروع کار نوشتن تلاش میکرد با خود گفت: «اگر من امروز یک پر سفید ببینم، آن نشانهای است از جانب خدا که میگوید باید یک کتاب جدید بنویسم.» کوئیلو یک پر سفید در پنجره یک فروشگاه پیدا کرد و شروع کرد به نوشتن در آن روز.
در مجموع، کوئیلو تاکنون ۳۰ عنوان کتاب منتشر کردهاست. سه تا از آنها – خاطرات یک مغ ، ندیمههای اودین و «الف» – مربوط بشرح حال خود او هستند، در حالی که بقیه آنها کتابهای تخیلی هستند که ریشه در تجربیات زندگی او دارند. بقیه، مانند مکتوب و کتابچه راهنمای جنگجوی نور ، مجموعهای از مقالات، ستونهای روزنامه و آموزههای منتخب وی هستند. در مجموع کوئیلو بیش از ۱۰۰ میلیون جلد کتاب در بیش از ۱۵۰ کشور در سراسر جهان فروختهاست و آثار او به ۷۱ زبان ترجمه شدهاست.
او پرفروشترین نویسنده پرتغالی زبان در تمام اعصار است. کوئیلو در وبلاگ خود نیز سه بار در هفته مینویسد. کوئیلو طی گفتگویی با نشریه وال استریت ژورنال در سال ۲۰۱۴، از تصمیم خود مبنی بر ورود به شبکههای اجتماعی به منظور ارتباط دائمی با خوانندگان آثارش گفت.
صفحه اینستاگرام انتشارات مظفر را دنبال کنید.