معرفی کتاب قصه های شیرین پدربزرگ
کتاب قصه های شیرین پدربزرگ، را زینب علیزاده لوشابی از کتب مختلف مانند مثنوی معنوی مولانا و گلستان و بوستان سعدی و کلیله و دمنه و جوامع الحکایات انتخاب و بازنویسی کرده است. این کتاب 20 عنوان داستان را در بر می گیرد.
قصه گویی برای کودکان و نوجوانان به شیوه های مختلف از گذشته در فرهنگ مردم ایران زمین مرسوم بوده است و وسیله و روشی برای تعلیم و تربیت فرزندان و آموزش مهارت های زندگی و انتقال گنجینه ی ارزشمند میراث فرهنگی به آنها می باشد.
قصه و داستان از آنجا که از سوی افراد مسن تر خانواده چون پدر بزرگ و مادر بزرگ انجام می شده است، برای کودکان و نوجوانان احساس امنیت و صمیمیت را به همراه داشته است.
تمامی کودکان همواره از خواندن قصه هایی جذاب و هیجانانگیز لذت خواهند برد. از طرفی دیگر، برای آن دسته از کودکانی که هنوز به مدرسه نمی روند یا سواد کافی ندارند، قصه خواندن می تواند سبب رشد و تقویت خلاقیت آنان شود. قصه و داستان آن ها را به دنیای دیگری می برد و باشخصیت های خاصی آشنا می کند که گاه سبب می شود تا مدت ها در آن فضا سیر کنند و از آن جا که در محیط خانه و خانواده صورت می گیرد با احساس آرامش همراه بوده و تکرار آن برای کودکان لذت بخش است.
بخشی از کتاب قصه های شیرین پدربزرگ را با هم می خوانیم
کلاغ و راه رفتن کبک
نوک طلا با خانواده و فامیل هایش توی یک بیشه پر از درخت زندگی می کردند. او یک کلاغ کوچولوی پر سیاه بود. وقتی به دنیا آمد مامانش اسم او را گذاشته بود نوک طلا چون رنگ نوکش از کلاغ های دیگر روشن تر بود.
یک خانم کبک هم توی همان بیشه زندگی می کرد. نوک طلا از اینکه می دید پرهای خودش سیاه و پرهای پرنده های دیگر رنگی است تعجب می کرد. یک روز از مادرش پرسید: مامان، چرا ما سر تا پا سیاهپوش هستیم، ولی حیوانات و پرنده های دیگر رنگی هستند؟
مامان کلاغ گفت: عزیزم خداوند هر کسی را به یک شکلی خلق کرده. تو نباید از اینکه سیاه هستی خجالت بکشی.
نوک طلا گفت: ولی من دلم می خواست پرهایم مثل خانم کبک باشد، مثل او راه بروم….
فروشگاه اینترنتی انتشارات مظفر
کتاب باز –
بسیار زیبا جذاب