معرفی کتاب فرانکنشتاین
کتاب فرانکنشتاین مشهورترین اثر مری شلی، روایتی است تخیلی در رابطه با سرگذشت زندگی هیولایی ترسناک که به وسیله ی دانشمندی برجسته اما جاه طلب از اجزای بدن مردگان درست شده است.
موجودی مشابه انسان اما با جثه ای بزرگ تر و ظاهری ترسناک که ماحصل ده ها تکه از مردگان مختلف بوده و رد بخیه حاصل از به هم دوختن تمامی اعضا در کلیه بدن او کاملاً مشهود است. ساخت این موجود تغییری عجیب بر روی زندگی خالقش می گذارد و داستان جایی به اوج خود می رسد که فرانکنشتاین خود نیز نمی تواند هیولای ساخته ی دست خود را کنترل کند.
کتاب فرانکنشتاین با تاثیری بسیار زیاد بر روی جامعه زمان خود سبب شد تا بعد ها کلمه ی فرانکنشتاین به شکل سر واژه ای در فرهنگ لغات آورده شود. در این رمان، خالق و مخلوق هر دو ذاتاً یک هیولا هستند. هیولای ساخت دست فرانکنشتاین نخست هیچ اسمی ندارد، اما بعد از چندی با نام همان خالق خود شهرت می یابد. هیولایی نابودگر که حتی خالقش قادر به مهار او نیست.
آثار سینمایی بسیاری بر اساس این کتاب ساخته شده اند که شهرت بسیاری برایش رقم زده اند. نخستین فیلم در سال 1910 به وسیله ی سرمایه گذاری شرکت ادیسون تولید شد ولی اولین فیلم مشهوری که برگرفته از این کتاب بود در سال 1931 با بازیگری بوریس کارلوف و کارگردانی جیمز ویل بر روی پرده سینما ها رفت.
به عقیده ی عدهی بسیاری رمان فرانکنشتاین به عنوان نخستین نمونه رمان علمی تخیلی باید محسوب شود چرا که برخلاف دیگر آثار گذشته که صرفاً نشانه های فانتزی دارند، قهرمان اصلی این کتاب به شکلی عمدی به دنبال تجربه ای ترسناک و خلق فضایی تخیلی می رود. بر همین اساس می توان گفت این کتاب تاثیری چشمگیر بر روی ادبیات داستانی و فیلم های ژانر وحشت گذاشته است.
در فرانکنشتاین، نویسنده از بسیاری از عناصر و فضا های ترسناک آن روزگار به خوبی استفاده کرده است. با این همه، فرانکنشتاین یک رمان دلهره آور معمولی نیست و شاید راز ماندگاری آن نیز در همین نکته باشد. شاهکار مری شلی در واقع این بود که برای نخستین بار علم را با داستان های ترسناک آشتی داد.
به زبان دیگر، برای اولین بار با خلق هیولایی که محصول علم بود نوع ادبی جدید «رمانتیک ترسناک علمی» را به وجود آورد؛ کاری که در آن زمان سابقه نداشت. از سوی دیگر فرانکنشتاین زمانی منتشر شد که بشر در آغاز راه پیشرفت های علمی و شاد از مسیر علم بود. اما شلی از نخستین کسانی بود که بوی خطر را حس کرد و با انتشار فرانکنشتاین هشدار داد که علم تجربی گاهی می تواند ترسناک باشد.
مری شلی در دوره ای زندگی می کرد که علوم طبیعی به طرزی شگفت انگیز رو به جلو بود، به شکلی که در طی چند سال بعد انقلاب صنعتی اروپا روی داد. جهان با دنیای کلاسیک و قرون وسطایی خداحافظی کرده و وارد دنیایی جدید شد. او بعد ها در مقدمه ای که بر این رمان نگاشت، اذعان کرد که کتاب فرانکنشتاین را از یک کابوس شبانه الهام گرفته است.
بخشی از کتاب فرانکنشتاین را با هم می خوانیم
دلواپسی
زمانی که هفده ساله بودم، والدینم تصمیم گرفتند مرا به دانشگاه اینگولستادت بفرستند. اما درست قبل از عزیمت من به آنجا، الیزابت مخملک گرفت و بسیار بیمار شد. الیزابت جان سالم به در برد اما مادرم بیماری را گرفت.
او در بستر مرگ بود و گفت: «فرزندانم، من شما را ترک می کنم و به دنیای دیگری می روم. الیزابت عزیزم، باید جای من را برای بچه های کوچکتر پر کنی، امیدوارم که در دنیای دیگر تو را ببینم.»
با گذر زمان یاد گرفتیم که غیبت او در خانواده را بپذیریم وکارهایی را انجام بدهیم که مسئولیت آن بر دوش ما بود.
بالاخره روز ترک خانه رسید. خیلی زود به مقصد رسیدم. اولین پروفسوری که ملاقات کردم، آقای کرمپ بود که فلسفه ی طبیعی تدریس می کرد. او یک لیست از کتاب هایی نوشت که باید می خواندم. آقای والدمن اصلا شبیه همکارش نبود. او در مورد تاریخ شیمی با من صحبت کرد و به تحسین علوم مدرن پرداخت. آن شب نتوانستم چشم هایم را روی هم بگذارم. هیجان کشف قدرت های نا شناخته و درک عمیق ترین رموز خلقت مرا بیدار نگه داشت.
فروشگاه اینترنتی انتشارات مظفر
صفحه اینستاگرام انتشارات مظفر را دنبال کنید.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.