معرفی کتاب دختر شینا
بهناز ضرابی زاده، در کتاب دختر شینا قدم به قدم وارد زندگی قدم خیر محمدی کنعان شده است تا زندگی او با سردار شهید ستار ابراهیمی هژیر را روایت کند و همدم شب های تنهایی این زن و فرزندانش شود.
شب هایی که قدم خیر و فرزندانش وضعیت قرمز را تجربه می کردند و پدر در مناطق جنگی مشغول دفاع در برابر دشمن بود؛ این کتاب حکایتی از یک زندگی در پشت صحنه جنگ است.
خاطرات زنی که در طول هشت سال ازدواجش با یکی از سرداران دفاعمقدس، با دشواری های دوری همسر و بزرگ کردن فرزندانش، کنار آمد و به تنهایی زندگی را اداره کرد، چهار دختر و یک پسر به دنیا آورد و همسرش فقط موقع به دنیا آمدن یکی از فرزندانش در کنارش بود.
«دختر شینا» از معدود کتاب های خاطرات است که زندگی پرفراز و نشیب یک دختر جوان روستایی را در برابر چشمان ما به نمایش می گذارد، دختری که آن قدر می ایستد و می افتد و دوباره بر می خیزد تا جنگ را تحقیر کند.
«دختر شینا» از 19 فصل تشکیل شده است و از روایت کودکی قدم خیر آغاز می شود؛ از زمانی که نامش را به خاطر قدم خوشی که داشت «قدم خیر» گذاشتند تا زمانی که حماسه زندگی اش را در پشت جبهه ها رقم زد. ضرابی زاده هم توانسته با تیز بینی و هوشمندی یک نویسنده، همه صحنه ها و فضا های کتاب را اثر گذار و ملموس روایت کند.
بخشی از کتاب دختر شینا را با هم می خوانیم
زمستان هم داشت تمام می شد. روزهای آخر اسفند بود؛ اما هنوز برف ها آب نشده بودند. کوچه های روستا پر از گل و لای و برف هایی بود که با خاک و خاکستر های آتش منقل های کرسی سیاه شده بود. زن ها در گیر و دار خانه تکانی و شست و شوی ملحفه ها و رخت و لباس ها بودند.
روزها شیشه ها را تمیز می کردیم، عصرها آسمان ابری می شد و نیمه شب رعد و برق می شد، باران می آمد و تمام زحمت هایمان را به باد می داد. چند هفته ای بیشتر به عید نمانده بود که سربازی صمد تمام شد.
فکر می کردم خوشبخت ترین زن قایش هستم. با عشق و علاقه زیادی از صبح تا عصر خانه را جارو می کردم و از سر تا ته خانه را می شستم. با خودم می گفتم: «عیب ندارد، در عوض این بهترین عیدی است که دارم. شوهرم کنارم است و با هم از این همه تمیزی و سور و سات عید لذت می بریم.»
فروشگاه اینترنتی انتشارات مظفر
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.