کتاب یادش بخیر نازلی

معرفی کتاب یادش بخیر نازلی

 

 

 

کتاب یادش بخیر نازلی اثر نیلوفر لاری می باشد. یکی از ویژگی‌ هایی که نویسنده در داستان های خود از جمله همین کتاب یادش بخیر نازلی، برای جذاب کردن روایت استفاده می‌ کند حس سردرگمی است.

در بیشتر آثار نیلوفر لاری می‌ توان دید که شخصیت اصلی گریز و چاره‌ ای ندارد و آزار هایی که در زندگی می‌ بیند در واقع او را در مسیر زندگی جدیدی قرار می‌ دهد.

شخصیت‌ هایی که خانم لاری خلق می‌ کند از افراد جامعه‌ ای هستند که ما به‌ نوعی هر روز با آنها در ارتباط هستیم.

او دست روی انتخاب افراد ساده و معمولی جامعه می‌ گذارد تا به خوانندگان خود نشان دهد که قرار گرفتن در هر موقعیت به خصوصی ممکن است چه عکس العمل هایی را در بر داشته باشد. به همین دلیل شخصیت‌ های داستان‌ های او قابل هم ذات پنداری برای خواننده هستند.

نیلوفر لاری شاعر، ترانه‌ سرا و روزنامه‌ نگار آزاد ایرانی است. از کار های او می‌ توان به کتاب‌ های: بی من فروغ نخوان، اگر تا هفت بشماری، آلزایمر، عسل و فرورین، خاکستری تر از همیشه، عشق کوچک من، خواب دم صبح، امروز چند شنبه است؟، هزار و یک شب من، زیبای اساطیری و یادش بخیر نازلی اشاره کرد.

بخشی از کتاب یادش بخیر نازلی را با هم می خوانیم

گل نسا که هنوز سرخ و ملتهب نشان می داد هم پای من گام برداشت. چند متری که جلوتر رفتیم، گل نسا با لحنی عصبی و دلخور گفت: دلم می خواهد سر آنوش را بکنم توی آب و آن قدر نگهش دارم تا خفه شود.

سعی کردم آرامش کنم و گفتم: ولش کن، بهش فکر هم نکن… چون ارزش فکر کردن ندارد. با وجودی که از آنوش و خانواده اش متنفرم، اما پیش خودم فکر می کنم آنها اصلا وجود ندارند… هر چند که ته دلم راضی به مرگشان هستم، اما…

گل نسا دامنم را کشید و مرا گوشه ای از حرکت بازداشت. جوانی از رو به رو به ما نزدیک می شد. گل نسا مثل لبو سرخ شده بود. جانش بالا آمد تا گفت: اسد است، همان که از پشت درخت ها سنگ پرت می کرد.

با چشمانی گشاده به جوانی که دیگر خیلی به ما نزدیک شده بود نظری انداختم و پیش خودم گفتم با این هیکل و ریخت و قواره خجالت نمی کشد تیر و کمان به دست می گیرد!

 

فروشگاه اینترنتی انتشارات مظفر

صفحه اینستاگرام انتشارات مظفر را دنبال کنید.

پیشنهاد به دیگران