معرفی کتاب پانسیون محله مونمارتر
کتاب پانسیون محله ی مونمارتر نوشته مهناز انصاریان نخستین بار در سال ۱۳۸۲ در ایران و از سوی انتشارات نوید شیراز منتشر شد و در سال ۱۳۸۷ به چاپ دوم رسید . در سال ۱۳۹۰ ( ۲۰۱۱ ) انتشارات هارمتن ( L Harmattan ) این کتاب را با ترجمه بریژیت سیمون و پی یر لافرانس ، و با مقدمه ای از پی یر لافرانس به زبان فرانسوی منتشر کرد . در ترجمه ی فرانسوی نام کتاب به « زنان ایرانی پانسیون در محله ی مونمارتر » دگرگون شد . ترجمه شدن این کتاب به زبان فرانسوی زمینه ی مناسبی برای آشنایی فرانسویان و مردمان کشورهای فرانسوی زبان با روحیه ی تساهل و مدارای دینی ایرانیان فراهم می کند .
در این داستان, ‘ستاره’ دختری است که به همراه یکی از بستگانش به نام ‘مهری’ به پاریس نقل مکان میکند. او با کمک یکی از دوستان پاریسیاش خانهای در محلهای به نام مونمارتر میخرد و آن جا را تبدیل به پانسیونی برای اقامت دختران ایرانی میکند.در این میان تعدادی دختر برای سکونت به آن جا میروند و ماندگار میشوند که شرح زندگی هر یک نیز اتفاقاتی که برایشان رخ میدهد در داستان آمده است….
شش زن با دین های گوناگون در این پانسیون با هم همخانه می شوند و ماجراهای داستان پیرامون آنها و داستان هایی که از زندگی خود برای یکدیگر بازگو می کنند ، شکل می گیرد .
کتاب پانسیون محله ی مونمارتر مهناز انصاریان با دقتی بالزاک وار وصف می شود .ساکنان پانسیون همه عاشق اند که غمی دارند ( همان غم معروف ) که هر کدام سنگ صبور یکدیگرند . صاحب پانسیون در آخر معلوم می شود ، دست کمی در سوته دلی از دیگران ندارد .
ساکنان پانسیون که هرکدام دین و مذهب ( Tradition ) خود را دارند ، همه از یک درد مشترک رنج می برند ؛ چرا که همه آدمی اند ، و کدام آدمی هست که خوشبخت باشد ؟ مگر چنگیز اگر خوشبخت بود آن کارها را می کرد ؟ چنگیز با التهاب جایی را تسخیر می کرد ؛ که می دید آنجایی نیست که فکر می کرد و بیچاره ، متوجه جایی دیگر می شد .
به هر حال ، قسمت یا بدبختی مشترک آدمی عشق است و نقطه ی درخشان کتاب « پانسیون محله ی مونمارتر » جنبه ی انسان دوستانه ی آن است که همه سعی می کنند به هم کمک کنند ؛ چرا که
« شکسته استخوان داند بهای مومیایی را » !
تعداد مشاهده این کتاب : 489 نفر
دفعاتی که پیشنهاد شده : 1 نفر
دفعاتی که پیشنهاد نشده : نفر
تعداد کسانی که این کتاب را خوانده اند : 3 نفر
تعداد کسانی که این کتاب را نخوانده اند : نفر
سمی وحیدی –
سلام. این کتاب خیلی خوب و زیباست. من سالها پیش خوندمش ولی انقدر خوب بوده که همه ش یادمه. فقط نکته ای که هست شنیدم نویسنده این کتاب از مهرجویی شکایت کرده و ادعا کرده فصل اول طهران تهران رو بدون اجازه از روی این کتاب نوشتن. والا من که هم کتابو خوندم هم فیلمو بجز اینکه اتفاقات هر دو داستان به یه پانسیون مربوط میشه شباهتی ندیدم که اونم عادیه دیگه. کلی فیلم و کتاب هستن که داستانشون توی مثلا خوابگاه، هتل، قطار، محله، مدرسه، دانشگاه، زندان و … روای میشه حالا همه شون ادعا کنن از روی هم نوشته شدن؟ بنظر روشی بوده برای مطرح کردن خودشون. باتشکر