معرفی کتاب وقتی یتیم بودیم
کتاب وقتی یتیم بودیم به قلم کازئو ایشیگورو، در سال 2000 منتشر شد. هزار توی خاطرات انسان، تغییر واقعیات در حافظه و خود فریبی، موضوعاتی هستند که کازئو ایشیگورو بیش از هر نویسنده ی دیگری مورد و بررسی قرار داده است.
کازئو ایشیگورو در رمان وقتی یتیم بودیم، مانند سایر رمان هایش، کاوشی خلاقانه، چندوجهی، طنزآمیز و خردمندانه از دنیا های درونی و تأثیرات آنها بر زندگی کاراکتر ها ارائه داده است. ایشیگورو در این رمان، به شکل درخشانی به تأثیر گذشته ی انسان بر وضع اکنون او می پردازد.
داستان این کتاب در روز های گرم تابستان 1923 آغاز می شود. بنکس به تازگی از دانشگاه کمبریج فارغالتحصیل شده است و در حال حاضر در آپارتمان کوچکی زندگی می کند.
او در ساختمان شماره ی 14 در کنزینگتن در پایتخت خانه ای زیبا و با دکور ویکتوریایی اجاره کرده است. او هر روز برای پیاده روی به اطراف خانه ی خود می رود که در یکی از آن روز ها یکی از دوستان قدیمی اش به نام جیمز آزبرن را می بیند.
آنها پس از معاشرت کوتاهی متوجه می شوند که همسایه ی یکدیگر هستند از این رو بنکس دوست خود را به خانه ی کوچکش دعوت می کند. جیمز آزبرن چند روز بعد به دیدار بنکس می آید و او را به مهمانی مجلل و بزرگی در خانه ی عمویش دعوت می کند. در این مهمانی لئونارد اورشات، اقتصاد دان بزرگ حضور دارد از این رو بنکس دعوت را می پذیرد.
حضور این دو دوست قدیمی در این مهمانی و اتفاقات مربوط به آن محتوای کتاب «وقتی یتیم بودیم» اثر کازئو ایشیگورو را شکل می دهد.
بخشی از کتاب وقتی یتیم بودیم را با هم می خوانیم
وقتی به راهم ادامه دادم، برگشتم و نگاهش کردم و دیدم بلافاصله سوار اسب رویایی اش شد و به راه افتاد. من تا آن لحظه نتوانسته بودم کاری برایش انجام بدم ولی آن لحظه تمایل داشتم به تمام آرزوهایش جامه عمل بپوشانم و از همان روز اول با او انس گرفتم و امروز که دارم برنامه ریزی می کنم تا برای مدتی از او دور باشم نمی دانم باید چه کار کنم. شاید دارم در مورد وابستگی خودم کاملا اغراق می کنم.
اگر همه چیز خوب پیش برود قبل از شروع تعطیلات بعدی مدارس، به لندن باز خواهم گشت و مطمئنم که او از نبود من اصلا ناراحت نخواهد شد و باید بپذیرم که شاید اقامتم در شانگهای بیشتر از آنچه که فکر می کنم به طول بیانجامد. این مساله را دوشیزه گیونز دیشب از من پرسید و من هم راستش را به او گفتم. من باید به شانگهای برگردم و علت ناپدید شدن پدر و مادرم را پیدا کنم.
همین نامشخص بودن علت ناپدید شدن پدر و مادرم باعث شده که حس کنم که برتری من نسبت به همکارانم زیر سوال رفته. می دانم اگر بروم جنیفر تصور می کند که به او خیانت کرده و او را تنها گذاشته ام. هر چند که شهامت و شجاعت مرا تحسین خواهد کرد.
فروشگاه اینترنتی انتشارات مظفر
تعداد مشاهده این کتاب : 133 نفر
دفعاتی که پیشنهاد شده : 1 نفر
دفعاتی که پیشنهاد نشده : نفر
تعداد کسانی که این کتاب را خوانده اند : 1 نفر
تعداد کسانی که این کتاب را نخوانده اند : نفر
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.