معرفی کتاب نیمه تاریک وجود
کتاب نیمه تاریک وجود، اثر دبی فورد به ما کمک می کند آن بخش از افکار و احساساتمان را که از چشم دیگران همیشه مخفی کرده ایم پیدا کنیم، آنها را بپذیریم و از این راه به آرامش مورد نیاز برای رسیدن به اهدافمان دست پیدا کنیم.
نیمه تاریک وجود از بخشی از وجود شما سخن می گوید که به روی آن چشم بسته و نادیده اش گرفته اید؛ بخشی از خود شما که بدون پذیرش آن هیچگاه کامل نخواهید شد و به یکپارچگی دست نخواهید یافت.
دبی فورد در این اثر به شما یاد آور می شود که هر یک از ویژگی های انسانی همچون موهبتی خداداد هستند که کاربرد و نقشی خاص در ابراز خویشتن حقیقی ما دارند. از این رو تقسیم بندی آنها به خوب و بد از دیدگاه تنگ و بسته ی ما سرچشمه می گیرد و تنها به محدودیتمان در هماهنگی با جریان سرشار و پرتکاپوی هستی می انجامد.
او با شرح نمونه هایی زنده، شفاف و تکان دهنده از تجارب خود و مراجعه کنندگانش، چشم ها را به بی کرانگی وجود انسانی می گشاید و اثبات می کند که همان بخش های مطرود وجود مان گنج هایی مدفون در تاریکی هستند که چنانچه آنها را بجوییم و بیابیم، می توانیم از دایره ی سرگشتگی تکرار شکست ها، ناامیدی ها و درجا زدن ها در زندگی خود فراتر رویم و آن گونه که شایسته هستیم، زندگی کنیم.
کتاب نیمه تاریک وجود چگونگی قرار گرفتن در جایگاه دیگران و نرمش پذیری در برابر رفتار ها و واکنش های آنها را در وضعیت های گوناگون به ما می آموزد؛ به گونه ای که درک کنیم و بدانیم شاید اگر ما به جای آنها بودیم، در شرایطی یکسان، برخوردی همسان داشتیم.
تمرین ها و پرسش های پایانی هر فصل به درستی نشانگر آن است که آموزه های صرف نمی تواند موجب دگرگونی بنیادین در رفتار های عادتی ما باشد و با اجرای دقیق آنهاست که می توان در قفلشده ی نهانخانه ی درون را گشود و مواهب نهفته ی آن را در آغوش گرفت و در زندگی خود جاری کرد.
خواندن کتاب نیمه تاریک وجود از دبی فورد را به کسانی که در زندگی به دنبال شناختن خود و کسب آرامش بیشتر هستند، پیشنهاد می کنیم. همچنین اگر از کتاب هایی مانند تمرین نیروی حال و یا راز خوشتان آمده، این کتاب هم میتواند گزینه ی خوبی برای مطالعه ی شما باشد.
بخشی از کتاب نیمه تاریک وجود را با هم می خوانیم
درون هر کدام از ما، یک گنجینه طلا پنهان است. این جوهره با ارزش، همان روح خالص و با شکوه ما است که درونمان می درخشد. اما این گنجینه توسط پوسته ای از گل که از ترس های ما ساخته شده، پوشانده شده است. این همان ماسک اجتماعی ما است که باید آن را با عشق و شفقت برای درک شی با ارزش پشت آن، برداریم.
داستان بودای طلایی را در نظر بگیرید. در 1957، قرار شد مکان صومعه ای در تایلند تغییر کند و بنابراین گروهی از کاهنان وظیفه جا به جا کردن مجسمه گلی و غول پیکر بودا را بر عهده گرفتند.
در میانه حرکت، یکی از کاهنان متوجه ترکی در مجسمه شد. کاهنان که می دانستند ممکن است مجسمه خراب شود، تصمیم گرفتند یک روز صبر کنند. وقتی شب رسید، یکی از کاهنان برای چک کردن وضعیت مجسمه به آن نزدیک شد و نور چراغ قوه اش را به روی مجسمه انداخت. وقتی به ترک رسید، دید چیزی نور چراغ قوه را بازتاب می دهد.
کاهن که کنجکاوی اش تحریک شده بود یک چکش و قلم برداشت وشروع به کندن بدنه بودا کرد. با برداشتن هر تکه گل از مجسمه، بودا درخشان تر و درخشان تر شد و بعد از ساعت ها کار، کاهن با شگفتی متوجه شد که در جلویش یک مجسمه کاملا ساخته شده از طلا است.
فروشگاه اینترنتی انتشارات مظفر
صفحه اینستاگرام انتشارات مظفر را دنبال کنید.
تعداد مشاهده این کتاب : 129 نفر
دفعاتی که پیشنهاد شده : 1 نفر
دفعاتی که پیشنهاد نشده : نفر
تعداد کسانی که این کتاب را خوانده اند : 1 نفر
تعداد کسانی که این کتاب را نخوانده اند : نفر
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.