معرفی کتاب ملت عشق
کتاب ملت عشق، اثر الیف شافاک در سال 2010 به دو زبان ترکی و انگلیسی منتشر شد و به محبوبترین رمان تاریخ ترکیه و به یکی از پرخوانندهترین کتابهای جهان تبدیل شد.
این کتاب با ترجمه ی زینب قنبری است، که توانسته به فصاحت و روانی کتاب را به زبان فارسی برگرداند و مخاطب را همراه کند.
این رمان شامل دو روایت موازی است، روایت معاصر در مورد زن خانهدار متاهل و ناخشنود به نام اِللا روبینشتاین است که در ماساچوست آمریکا زندگی میکند. اِللا برای آژانس ادبی کار میکند و در حال حاضر او بر روی کتابی به نام «کُفر شیرین» که توسط عزیز زاهارا نوشته شده است، کار میکند. داستان عزیر، روایت دوم این رمان است.
کُفر شیرین در واقع داستان شمس تبریزی عارف صوفی است که او چشمانداز مرگش را میبیند و می داند که باید کسی را پیدا کند تا بتواند دانش و عرفان خود را به او انتقال دهد. به موجب همین او از سمرقند به قونیه سفر میکند، جایی که بزرگ مرد صوفی زمان یعنی جلال الدین رومی در آن زندگی میکند.
او داستان خود را در مورد چگونگی تبدیل شدنشان به دو دوست روایت میکند و اینکه چگونه رومی شروع به تغییر میکند و چگونه مردم از شمس و خانواده مولوی نفرت پیدا میکنند. از سوی دیگر، اللا بعد آنکه به شدت تحت تاثیر کتاب کفر شیرین قرار میگیرد، با فرستادن ایمیل موجبات آشنایی خود با عزیز را پی ریزی میکند. در طی همین نامههای الکترونیکی، اللا می داند که آماده است تا از فرزندان، شوهر و هر چیز دیگری در زندگیاش به خاطر او بگذرد.
نويسنده از منظرهای گوناگون گاهی از دیدگاه شمس، گاهی گدا، گاهی رومی یا زن روسپی یا حتی خانواده رومی، داستان عزیز را روایت میکند. این واقعا تصویری از آنچه در واقع اتفاق میافتد را به خوبی نشان میدهد، عشق رومی برای شمس و نفرت دیگران به او.
تمامی علاقمندان داستانهای عاشقانه و ادبیات عرفانی را به خواندن این اثر خارقالعاده دعوت میکنیم.
بخشی از کتاب ملت عشق را با هم می خوانیم
ژانت مکث کوتاهی کرد و گفت: بسیار خب مادر، مشکلی نیست.
نه اینطور نیست . باید به احساسات تو بیشتر احترام می گذاشتم و حق دخالت این چنینی در زندگی ات نداشتم.
ژانت با حالتی که انگار او مادر است و اللا دختر سرکش اوست گفت: فراموشش کن مادر پیش می آید.
اللا که کمی خیالش راحت شده بود گفت: باشه عزیزم.
ژانت زیر لب به گونه ای که انگار از درخواستی که دارد بترسد گفت: حرف هایی که ان روز زدی منظورم در پیغام گیر تلفن است، خیلی نگرانم کرد. منظورم است که حقیقت را گفتی؟ واقعا احساس بدبختی می کنی؟
اللا به سرعت گفت: البته که اینطور نیست. من سه فرزند فوق العاده دارم، چطور می توانم احساس بدبختی کنم؟
ژانت که به نظر می رسید متقاعد نشده است گفت: منظورم در کنار پدر است.
اللا نمی دانست چه باید بگوید، پس راستش را گفت: من و پدرت سالیان زیادی است با هم ازدواج کرده ایم. عاشق ماندن پس از این همه سال کار دشواری است. برای همه زوج ها همین طور است.
ژانت گفت: درک می کنم. وبطرز عجیبی اللا حس کرد دخترش واقعا او را درک کرده است.
پس از اینکه گوشی را گذاشت به خودش فرصت داد تا راجع به عشق فکر کند.
آرزوی عشق کرد. روی صندلیش نشست وفکر کرد آیا ممکن است دوباره عشق را تجربه کند. حالا که بی اعتماد به نفس و دلشکسته است ممکن است دوباره عاشق همسرش شود؟
شاید هم مرد دیگر.
عشق برای کسانی است که به دنبال قافیه و دلیل هستند، و گرنه در این دنیا عشق به چه کاری می آید؟ پس آن های که از سودای یافتن عشق در گذشته اند چه؟
فروشگاه اینترنتی انتشارات مظفر
صفحه اینستاگرام انتشارات مظفر را دنبال کنید.
تعداد مشاهده این کتاب : 97 نفر
دفعاتی که پیشنهاد شده : 3 نفر
دفعاتی که پیشنهاد نشده : نفر
تعداد کسانی که این کتاب را خوانده اند : نفر
تعداد کسانی که این کتاب را نخوانده اند : نفر
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.