معرفی کتاب مقتل الحسین ع
کتاب مقتل الحسین ع به قلم ابو مخنف لوط بن یحیی ازدی، مورخ قرن دوم هجری است که به « نخستین مقتل مکتوب امام حسین (ع) » معروف است. این کتاب بعد از آن که توسط ابوجعفر محمد بن جریر طبری ( متوفای سال ۳۱۰ ق ) نقل شد و مورخان دیگری مانند ابو الفرج اصفهانی خلاصه ی آن را در کتاب خود جای دادند و شیخ مفید هم در کتاب الارشاد مطالب زیادی از آن را نقل کرد، به مرور دچار تحریف شده و متن اصلی به دست فراموشی سپرده شد.
آنچه در دست عوام به عنوان مقتل الحسین ابو مخنف باقی ماند، هیچ شباهتی با متن اصلی نداشت و آکنده از دروغ و تزویر بود. در کتاب حاضر متن عربی مقتل الحسین ابو مخنف از کتاب تاریخ طبری چاپ مصر، تصحیح محمد ابوالفضل ابراهیم استخراج و برای تصحیح آن از دیگر متون تاریخی استفاده شده است. طبرى حدود دو قرن با ابومخنف فاصله دارد ، اما روايات او را با واسطه هايي نقل کرده است كه مي توان تا اندازه اي به آنها اطمينان بيدا كرد .
ابو مخنف لوط بن یحیی ازدی ( متوفي ۱۵۷ ق ) يكي از نامدارترين نويسندگان واقعه عاشورا است. وي از شيعيان امامي كوفه، تاريخ دان و سيره نويسي پركار بوده است. كتاب « مقتل الحسين » او از جمله مشهور ترين منابع تاريخ عاشورا به حساب مي آيد.
در این کتاب برای آشنایی بیشتر خوانندگان فهرست اسامی شهدای قیام امام حسین (ع) براساس مقتل الحسین ابو مخنف تهیه شده است. در انتهای این کتاب فهرست اسامی راویان و روایات منتخب از متن عربی تاریخ طبری است که مقتل الحسی ابو مخنف از آن استخراج شده است.
بخشی از کتاب مقتل الحسین (ع) را با هم می خوانیم
عصر روز نهم محرم
در این روز عبیدالله بن زیاد نامه شدید اللحنی برای عمر بن سعد فرستاد و او را به جنگ با حسین (ع) تشویق و ترغیب کرد و نامه را به شمر بن ذی الجوشن سپرد. شمر بن ذی الجوشن نامه را گرفت با عبدالله بن ابی الحمل به عبیدالله گفت: خدا کار امیر را سامان دهد! خواهر زاده های ما با حسین هستند، اگر صلاح می دانی برای ایشان امان نامه بده. ام البنین دختر حزام همسر علی بن ابی طالب (ع) بود که عباس، عبدالله، جعفر و عثمان را برای او به دنیا آورد. ام البنین عمه عبدالله بن ابی المحل بن حزام بن ربیعه بن الوحید بن لعب بن عامر بن کلاب بود.
عبدالله بن ابی المحل امان نامه را به وسیله غلام خود کزمان فرستاد. وقتی که وی رسید آنها را فرا خواند. او گفت: این امان نامه را دایی شما برایتان فرستاده است. جوانان به او گفتند: سلام ما را به او برسان و بگو، ما نیازی به امان شما نداریم اما خدا بهتر از امان پسر سمیه است. راوی گفت: شمر بن ذی الجوشن با نامه عبید الله بن زیاد نزد عمر بن سعد آمد. هنگامی که عمر بن سعد نامه را خواند، گفت وای بر تو! خدا خانه ات را خراب کرده و این نامه را نابود کند!
سوگند به خدا مطمئن هستم تو مانع پذیرش پیشنهاد های من به او شده و کاری را که امید اصلاح داشتیم، خراب کردی. به خدا قسم حسین هرگز تسلیم نمی شود، چون روح پدرش در اوست. شمر گفت: چه خواهی کرد؟ آیا دستور امیر را اجرا کرده و دشمنش را خواهی کشت؟ اگر چنین نمی کنی سپاهیان را به من واگذار. عمر بن سعد گفت: نه تو لیاقت نداری، خود این کار را به عهده می گیرم و تو فرمانده پیادگان باش.
فروشگاه اینترنتی انتشارات مظفر
تعداد مشاهده این کتاب : 241 نفر
دفعاتی که پیشنهاد شده : 3 نفر
دفعاتی که پیشنهاد نشده : نفر
تعداد کسانی که این کتاب را خوانده اند : 1 نفر
تعداد کسانی که این کتاب را نخوانده اند : 4 نفر
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.