معرفی کتاب زن زیادی
زن زیادی نام یکی از مجموعه داستانهای جلال آل احمد نویسندهٔ معاصر ایران است.
این مجموعه در واقع جمعآوری همهٔ داستانهای دربارهٔ زنان و با محوریت آنان در یک کتاب است، حال آنکه این داستانها از تمامی آثار آل احمد گردآمدهاند.
زبان این مجموعه و این داستان، طنز با ادبیاتی مختص به زمان های قدیم است. همان موقع ها که زن ها دور هم جمع می شدند و مراسم سمنو پزان می گرفتند و در حاشیه ی مراسم، نقشه ی چیز خور کردن هووهایشان را می کشیدند، عمه قزی ها هم نسخه های علمی شان را برای درمان نازایی زن ها می پیچیدند و دخترها را صدا می زدند که کنار دیگ بیایند و بخت خود را آرزو کنند…
از متن کتاب زن زیادی
مادرم دم در اطاق ایستاده بود و هی آهسته میگفت«برو ننه جان، برو. به امید خدا.» ولی مگر پای من به جلو میرفت؟
پشت در که رسیدم دیگر طاقتم تمام شده بود. سینی از بس توی دستم لرزیده بود نصف لیوان شربت خالی شده بود. و من نمیدانستم چکار کنم. برگردم شربت را درست کنم یا همانطور تو بروم؟ بیخ موهایم عرق کرده بود. تنم یخ کرده بود. قلبم داشت از جا کنده میشد. خدایا اگر خودش به صدا درنمیآمد من چهکار میکردم؟ همینطور پابهپا میکردم که صدای خودش بلند شد. لعنتی درآمد گفت: «خانوم اگه شما خجالت میکشین، ممکنه بنده خودم بیام خدمتتون.» خدایا خودت شاهدی! حرفش که تمام شد باز صدای پای چلاقشدهاش را شنیدم که روی قالی گذاشته میشد و آمد در را باز کرد.
دست مرا گرفت و آهسه کشید تو. مچ دستم هنوز که به یاد آن دقیقه میافتم میسوزد. انگار دور مچم یک النگوی آتشی گذاشته بشاند. مرا کشید تو. سینی را از دستم گرفت روی میز گذاشت. مرا روی صندلی نشاند و خودش روبهرویم نشست. من فکر میکردم مبادا چادرم را هم از سر بردارد؟ ولی نه. دیگر اینقدر بیحیا نبود.
تعداد مشاهده این کتاب : 177 نفر
دفعاتی که پیشنهاد شده : نفر
دفعاتی که پیشنهاد نشده : نفر
تعداد کسانی که این کتاب را خوانده اند : نفر
تعداد کسانی که این کتاب را نخوانده اند : نفر
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.