معرفی کتاب رابینسون کروزوئه
کتاب رابینسون کروزوئه نوشته دانیل دوفو یکی از مشهور ترین رمان های ادبیات کلاسیک در دنیا و ماجرای مرد جوانی است که زندگی خوب و مرفه اش را به خاطر سفر دریایی، ترک می کند و از طوفانی در دریا جان سالم به در می برد. کتاب ماجرا های رابینسون کروزوئه پدر تمام رمان های دنیا است.
کتاب ماجرا های رابینسون کروزوئه، ماجرا های یک کشتی شکسته ی جوان به نام رابینسون کروزوئه است. او که زندگی خوبی دارد و ثروتمند است، به سفر های دریایی علاقه دارد، به همین خاطر زندگی خوبش را رها می کند و با یک کشتی به سفر می رود. اما در دریا گرفتار طوفان می شود. او می تواند از طوفان نجات پیدا کند اما به عنوان یک کشتی شکسته، وارد جزیره ای می شود و حالا باید همه چیز را از اول شروع کند. او بیست و هشت سال تنها در جزیره زندگی می کند تا اینکه روزی یکی از بومیان جزیره را نجات می دهد. اسمش را جمعه می گذارد و با هم دوست می شوند. کمی بعد تصمیم می گیرند که به بریتانیا سفر کنند…
برخی معتقدند که دانیل دوفو کتاب ماجرا های رابینسون کروزوئه را بر اساس تجارب واقعی یک ملوان اسکاتلندی به نام الکساندر سِلکرک نگاشته باشد که به سال ۱۷۰۴ پس از ستیز با ناخدای کشتی، وی را به درخواست خودش در ساحل جزیره ای خالی از سکنه رها کردند.
کتاب رابینسون کروزوئه، رمانی ماجرا جویانه و جذاب است که خواندنش برای تمام دوست داران ادبیات جهان، لذت بخش است. این کتاب برای نوجوانان نیز جذاب و خواندنی است.
دانیل دوفو پدر رمان انگلیسی، در سال ۱۶۶۰ در لندن به دنیا آمد. او نویسنده، تاجر و روزنامه نگار بود شهرت دانیل دوفو به دلیل نوشتن کتاب رابینسون کروزوئه است که لقب پدر رمان را هم به او بخشید. او و خانواده اش از مخالفان کلیسای رسمی انگلستان بودند. دانیل دوفو چندین بار به دلیل نوشته هایش که در مخالف با کلیسا بود به زندان افتاد. او در سال ۱۷۱۹ رمان رابینسون کروزوئه را به رشته تحریر درآورد و در ۲۴ آوریل ۱۷۳۱ در لندن درگذشت.
بخشی از کتاب رابینسون کروزوئه را با هم می خوانیم
16 آوریل
ساخت نردبان را نیز به پایان رساندم. از آن نردبان بالا می رفتم و هنگامی که به بالای دیوار می رسیدم، آن را بالا به سوی خودم می کشیدم و در طرف دیگر می انداختم. بنابراین هنگامی که خانه بودم، احساس امنیت می کردم. زیرا اگر کسی قصد ورود به آنجا را داشت، باید از دیوار بالا می رفت که کار بسیار سختی بود.
اما پس از آنکه ساخت دیوار را به پایان رساندم، اتفاقی رخ داد که نه تنها می توانست زندگی ام را نابود کند، بلکه ممکن بود سبب مرگ خودم هم بشود. موضوع از این قرار بود:
هنگامی که پشت دیوار درست در کنار ورودی غار مشغول کار بودم، ناگهان صدایی وحشتناک به گوشم رسید و زمین زیر پایم لرزید. از ترس این که مبادا زیر آوار بانم، شتابان خودم را از غار دور کردم. خود را به نردبان رساندم، از آن بالا و به آن سوی دیوار رفتم. آن وقت بود که متوجه شدم زلزله آمده و آن قدر زلزله ی شدیدی بود که بارها زمین زیر پایم لرزید و مرا به این سو و آن سو پرتاب کرد.
فروشگاه اینترنتی انتشارات مظفر
صفحه اینستاگرام انتشارات مظفر را دنبال کنید.
تعداد مشاهده این کتاب : 83 نفر
دفعاتی که پیشنهاد شده : 1 نفر
دفعاتی که پیشنهاد نشده : نفر
تعداد کسانی که این کتاب را خوانده اند : 1 نفر
تعداد کسانی که این کتاب را نخوانده اند : نفر
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.