معرفی کتاب بزن قدش
کتاب بزن قدش اثر مل رابینز است.
در کتاب بزن قدش، به شما میآموزد که چگونه مهمترین فرد زندگیتان را دریابید، کسی که در آینه به شما خیره شده است: خودتان! او در این کتاب پرفروش نیویورکتایمز و آمازون به شما میگوید چطور با چند عادت ساده کنترل زندگیتان را در دست بگیرید.
نگذارید نام کتاب شما را فریب دهد. این بار برخلاف همیشه قرار نیست تنها از دیگران حمایت کنید. کتاب پرفروش بزن قدش در مورد تشویق خودتان است. خیال کنید کمی از آن عشق زیادی را که به دیگران هدیه میدهیم، به خود میبخشیدیم و این موضوع را تبدیل به یک عادت میکردیم. به این شکل رشد توقف ناپذیری برای خود رقم میزدیم.
هر یک از ما به اندازهی خود زخمی، خسته و رنجیدهخاطر هستیم، چرا که پایه و مبنای زندگی غیرمنصفانه و اندکی بیرحمانه است. به همین خاطر باید عشق و ستایشی که به آن نیاز داریم را به خود ببخشیم. در دنیای واقعی نجات دهندهای وجود ندارد، قهرمان انیمیشنها با آن قدرتهای خارقالعادهشان هم وجود خارجی ندارند و متأسفانه هیچکس قرار نیست ما را نجات دهد. همهی فشار بار این مسئله بر شانههای خودمان سنگینی میکند.
اگر شک و دودلی لحظهای تنهایتان نمیگذارد (و چه کسی را تنها میگذارد؟)، اگر صدای انتقادکنندهای که در سرتان مدام فریاد میزند، کلافهتان کرده است (کسی هست که بتواند آن صدای وز وزو را از سرش بیرون بیندازد؟) و اگر در عین دستیابی به موفقیت، نمیتوانید به چیزی جز شکستهایتان فکر کنید، راه حل مشکلات شما اینجاست. شما تنها نیستید، افراد زیادی هستند که از این شرایط خسته شدهاند. با این حال مل رابینز در کتاب ارزشمند خود، به شما نشان میدهد زندگی میتواند بسیار آسانتر از چیزی باشد که شما فکر میکنید. فقط کافیست به این قانون عمل کنید: بزن قدش.
کتاب بزن قدش در سال 2021 به چاپ رسید و مل رابینز با بهرهمندی از داستانها و تجربههای عملی به ما یاد میدهد که چطور میتوان باور خود را به یک عادت تبدیل کرد و از این راه با اطمینان به سوی هدفها و رویاهای خود قدم برداشت.
بخشی از کتاب بزن قدش را با هم می خوانیم
بگذار در مورد یکی از روزهای نه چندان دور برایت بگویم که موضوع ساده ای را کشف کردم. آن را عادت بزن قدش می نامم که کمک می کند
مهم ترین رابطه را در زندگی ات، یعنی رابطه ای را که با خودت داری، بهبود ببخشی.
اکنون قصد دارم این ماجرا و نحوه استفاده از این عادت را برای تغییر زندگی ات با تو به اشتراک بگذارم.
همه چیز از یک صبح عجیب و غریب شروع شد. در دستشویی داشتم دندان هایم را مسواک می زدم و تصویر خودم را در آینه می دیدم که ناگهان شروع کردم به شمردن همه چیزهایی که در مورد خودم دوست نداشتم؛ از جمله سیاهی زیر چشمم، چانه نوک تیزم و پوست افتاده شکمم.
این جملات در ذهنم تکرار می شد: من وحشتناک به نظر می رسم. باید بیشتر ورزش کنم. از گردنم متنفرم. هر فکری می کردم، باعث می شد احساس بدتری نست به خودم داشته باشم.
به ساعت نگاهی انداختم. اولین جلسه مجازی ام، پانزده دقیقه دیگر شروع می شد. باید زودتر آماده می شدم. به مهلتی که در پیش داشتم، قرار دادی که تلاش می کردم آن را ببندم، رایانامه ها و پیام هایی که به آن ها پاسخ نداده بودم، سگی که هنوز برای پیاده روی بیرون نبرده بودم، گرفتن جواب آزمایش تکه برداری برم و همه کارهایی که بچه ها از من خواسته بودند انجام دهم، فکر کردم. احساس می کردم به شدت زیر فشارم حتی قهوه ام را هم نخورده بودم.
فروشگاه اینترنتی انتشارات مظفر
صفحه اینستاگرام انتشارات مظفر را دنبال کنید.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.