معرفی کتاب جان کندن داستان شکل گیری مک دونالدز
کتاب جان کندن داستان شکل گیری مک دونالدز که زندگینامه ی خود نوشت ری کراک و تاریخ شرکت مک دونالدز است، اظهارات و نظریات آنهایی را که فکر می کنند افراد ریسک پذیر دیگر بهطور مناسب پاداش خود را نمی گیرند به طور کلی مردود می شمارد و یادآوری می کند که فرصت ها فراوان هستند و تمامی آن چیزی که انسان بدان نیاز دارد آمادگی و استعداد برای چنگ زدن بر فرصت های موجود و قرار داشتن در زمان مناسب و در جای مناسب است.
تعداد کمی از کار آفرینان می توانند ادعا کنند که در واقعیت، بر شیوه ی زندگی ما تاثیر گذاشته اند و آن را تغییر داده اند؛ اما “ری کراک” یکی از آنهاست. انقلاب های وی در اتوماسیون خدمات غذایی، حق انحصار، آموزش ملی و تبلیغات مشترک باعث شده است که او در کنار مردانی که نه تنها مشاغل بلکه کل صنایع جدید را تأسیس کردند، جایگاهی کسب کند. اما حتی جالب تر از “ری کراک” مرد افسانه ای در تجارت، “ری کراک” به عنوان یک انسان است.
“ری کراک” از آن مدل سرمایه دارهای معمولی خود ساخته که شما می شناسید نیست؛ در عصر حاضر، به نظر می رسد کسانی که به موفقیت می رسند همیشه روشنفکر، جوان و باهوش هستند. ایده به ذهن آنها وارد می شود و در مدت زمان نسبتا کوتاهی قدرت و موج اقتصادی خود را به سمت موفقیت پیش می رانند.
اما بنیانگذار مک دونالد، “ری کراک” همچون خودساخته های مدرن نبود. او پنجاه و دو ساله بود که با برادران مک دونالد آشنا شد و اولین انحصار خود را افتتاح نمود. حالا به قول خودش با “ری کراک” ، مرد پشت افسانه تجارت آشنا شوید. یک فرد مشتاق، ناظر به ادراک و یک داستان سرای ذاتی، که به شما الهام بخشیده و مجذوبتان خواهد کرد.
“سرگذشت مک دونالد” از بسیاری قصه های دیگر چشمگیرتر است زیرا شما می بینید که چطور یک نبرد آهسته و طولانی، سرعت و قدرت کافی را پیدا می کند. “سرگذشت مک دونالد” قطعا کتابی است که باید بارها و بارها بخوانید و بعد از آن شما دیگر هیچ وقت “ری کراک” را فراموش نخواهید کرد.
بخشی از کتاب جان کندن داستان شکل گیری مک دونالدز را با هم می خوانیم
اگر بخواهید رییس شرکتی بزرگ باشید، یک مشکل هست که باید تحملش کنید: دوستان بسیاری را از دست میدهید.
وقتی به اوج رسیدید، دیگر فقط تنهایی است.
هیچ وقت این مسأله را به درستی حس نکرده بودم تا زمانی که با هری سانبورن آخرین برخورد پیدا کردم و او استعفا داد.
یادآوری عناصر مختلف این وضعیت مثل فکر کردن به جعبه های تو در توی چینی است. وقتی جعبه برداشته می شود و شما می مانید و یک جعبه خالی و حس گم گشتی.
هری بیمار بود. مشکل کمر داشت. همچنین دیابت شدید داشت. یک بار یک هفته تمام به خاطر کمرش در یک شهر کوچک در غرب کانادا در رختخواب افتاد. نتوانست سوار هواپیما شود، مجبور شد سوار قطار شود. در شهر تاکسی یا ماشین کرایه ای نبود برای همین یک کادیلاک خرید، نقدا پولش را پرداخت و زنش او را به ایستگاه قطار برد. هنوز هم شاید این ماجرا در آن شهر بر سر طبان باشد. به خاطر بیماری اش، اواخر سال 1966 بیش از پیش به مرخصی می رفت. هفته ها در خانه زنش در موبایل، آلاباما می ماند.
این جعبه اول بود.
فروشگاه اینترنتی انتشارات مظفر
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.